سلام
خوش امدید عزیزان به این وبلاگ.امیدوارم از وبلاگ رضایت داشته باشید.
ما سعی میکنیم بهترین هارا برای شما فراهم کنیم...◕‿-
فقط لطفا نظر یادتون نره... ☜═㋡
پنج شنبه 23 مهر 1394 ساعت 8:37 |
بازدید : 165 |
نوشته شده به دست ♛امــــــــید بخــشیــان خراجی♛ |
(نظرات )
شوریده سری که شرح ایمان می کرد / هفتاد و دو فصل سرخ عنوان می کرد با نای بریده نیز بر منبر نی / تفسیر خجسته ای ز قرآن می کرد . . . شهادت امام حسین(ع) تسلیت باد
شش ماهه على به دوش بابش دادند / یک جام از آن باده نابش دادند چون با لب تشنه حاجت آب نمود / با تیر سه شعبه اى جوابش دادند . . .
این خاک به خون عاشقان آذین است
این است در این قبیله آیین ، این است زاین روست که بی سوار برمی گردد اسب تو که زین و یال آن خونین است . . .
مه، بارقه اى ست در شبستان حسین شب، حادثه اى ز درد پنهان حسین هر صبح، ز دامن افق، خون آلود خورشید برآید از گریبان حسین . . .
حسین ، کشته دیروز و رهبر روز است قیام اوست ، که پیوسته نهضت آموز است تمام زندگی او ، عقیده بود و جهاد اگر چه مدت جنگ حسین ، یک روز است . . .
هر سال برای تو سیه می پوشیم / در دسته ی عاشقان علم بر دوشیم ما، بعد هزار و چارصد سال هنوز / با یاد لب تو آب را می نوشیم . . .
خط تو با خون تو آغاز می شود، از آن زمان که تو ایستادی دین راه افتاد و چون فرو افتادی، حق برخاست. یا حسین
لب تشنه ام از سپیده آبم بدهید جامی ز زلال آفتابم بدهید من پرسش سوزان حسینم یاران با حنجره عشق جوابم بدهید . . .
در عزای شه دین کرببلا می لرزد / نه همین کرببلا عرض و سما می لرزد گوئیا ناله زهرا رسد از دور به گوش / کاین چنین دست و تن شمر دغا می لرزد
زد شرر بر قلب خونین تو، در دشت بلا داغ مرگ اکبر گلگون قبایت، یا حسین جان فدا کردى به راه مکتب آزادگى جان هر آزاده اى گردد، فدایت یا حسین . . .
صد نوا خیزد ز ناى نینوایت، یا حسین / نغمه هاى عشق باشد در نوایت، یا حسین میزند آتش، به قلب دوستانت دم به دم / داستان جانگداز کربلایت، یا حسین
به جز اینکه امام حسین در عاشورا شهید شده است عاشورا نیز در تاریخ شهید شده است. و پیام اصلی عاشورا(عدالت) نیز فراموش شده است. پس در هر عاشورایی دو شهید موجود است و بر هر شهیدی نوحه ای واجب.
امــام صابــران بـودم، خمیدم / جدا از شاخه شد یـاس امیدم چو دست از جسم عباسم جدا شد / سـر خود را به نوک نیزه دیدم
هر که مرا به روضه تو راه داده است تاج محبت تو به فرقم نهاده است از ابتدای خلقت حق در دو چشم ما تصویری از عزای محرم فتاده است . . .
هفتاد و دو سینه سرخ هجرت کردند / با سرورِ آفتاب بیعت کردند رفتند و به دریای ابد پیوستند / چون رود ، به اصل خویش رجعت کردند . . .
اى که دل ها همه از داغ غمت غمگین است / وى که از خون تو صحراى بلا رنگین است نرود یاد لب تشنه ات از خاطره ها / هر که را مى نگرم از غم تو غمگین است . . .
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع) / هر چیز که داشت بیریا داد حسین (ع) یعنی که تأملی کنید ای یاران ! / آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع) . . . ؟
آن حسینى که شرف یافته دین از شرفش سر و جان داد ز کف تا نرود دین ز کفش هدف تیر بلا ساخت على اصغر خویش تا که سرمشق بگیرد بشر از این هدفش . . .
همواره تجّسم قیام است حسین (ع) در سینة عاشقان ، پیام است حسین (ع) در دفتر شعر ما ، ردیف است هنوز دل چسبترین شعر کلام است حسین (ع)
عشقی به حسین عشق زینب نشود / این عشق جدا ز شیعه یارب نشود در روز و شبی که من نگریم ز غمش / آن شام سحر و آن سحرم شب نشود
ماهی که ز آفتاب روشن تر بود لب تشنه آب و تشنه باور بود می رفت و دل از حسین می برد که او پیغمبر کربلا، علی اکبر بود
هلال خون، مه خون، ماه اشک، ماه عزاست عزای کیست؟ گمانم عزای خون خداست خمیده قامت گردون، شکسته پشت فلک روانه خون دل از چشم آدم و حوّاست
ازبهر ستیز و مرگ ، آماده شوید / در محضر عشق دوست ، افتاده شوید از خون حسین بشنوید این پیغام / در طول زمان همیشه آزاده شوید
چون دید به نوک نی سرش را خورشید بر خاک، تن مطهرش را خورشید آرام ، حریر نور خود را گسترد پوشاند برهنه پیکرش را خورشید
به جای جای دلم جای پای تو است حسین خوشم که حنجره ام نینوای تو است حسین هزار چشمه ی اشکم اگر دهند به چشم خدا گواهست که وقف عزای تو است حسین
باز شد ماه محرّم، کربلا را بنگرید / حجّ عاشورای خون، سعی و صفا را بنگرید وعدهگاه وصل جانان، قبلهگاه اهل دل / کوی هفتادودو قربانی، منا را بنگرید
ای از ازل به مهر تو دل آشنا حسین / وی تا ابد لوای عزایت به پا حسین هر ماه در عزای تو، ماه محرّم است / هرجا بود به یاد غمت کربلا حسین
خاک حرمت ، مهر نماز است حسین (ع) راه تو ، همیشه چارهساز است حسین (ع) ای خون تو دشنه بر گلوگاه ستم از خون تو شیعه ، سرافزار است حسین(ع)
کسی چون من گل پرپر نبیند گلـوی پـاره اصغـر نبینـد بدست خویش کندم قبر او را که این قنداقه را مادر نبیند . . .
در دشت عطش ، لاله صفت سوخت حسین (ع) تا مشعل آزادگی افروخت حسین (ع) بر لوح فلق ، تا به قیامت ، نقش است درسی که زخون ، به خلق آموخت حسین (ع)
هم «حیّ علی الفّلاح » او خونین بود هم سجده بی سلاح او خونین بود افسوس که چند ساعتی بعد نماز پیشانی ذوالجناح او خونین بود . . .
آن روز که آهنگ سفر داشت حسین (ع) از راز شهادتش خبر داشت حسین (ع) از بهر سرودن یکی قطعة سرخ هفتاد و دو واژه در نظر داشت حسین (ع)
اصغر که نسیم عشق مویش بوسید / خورشید ولایت سر و رویش بوسید می خواست حسین تا ببوسد لب او / تیر آمد و زودتر گلویش بوسید